مفاتح الغیب [ کلیدهای غیب ]

وساطت ازدواج به ضمیمۀ ختومات واذکارهفته ، دعاهای نازایی ، گشایش بخت ، گشایش کار ، باطل السحرو.........

مفاتح الغیب [ کلیدهای غیب ]

وساطت ازدواج به ضمیمۀ ختومات واذکارهفته ، دعاهای نازایی ، گشایش بخت ، گشایش کار ، باطل السحرو.........

تأثیر نماز بربیماری روح

مقدمه

انسان تنها موجودی است که دارای دو بعد مادی و معنوی یا به عبارتی دارای دو بعد روحی وجسمی می باشد قالب وجود آدمی جان او را در بر گرفته و هر کدام از این روح وجسم نیاز ها یی دارند. آدمی به اعتبار مادی بودن نیازمند به غذا، استراحت و مسکن و همسر و خانواده است و به لحاظ روحی نیاز به آرامش،نیایش و پرستش داردو برای رسیدن به رشد فکری، تربیتی و روحی وکمال وجودی خود باید قدم به قدم پیش برود همان طوری که رسیدن او به رشد جسمی از ابتدای خلقت تدریجی بوده همان طور که امکان ندارد کودک یک شبه از مادر متولد شود

 یا میوه ای یک ساعته بر درخت برسدو شکو فایی و رشد معنوی بشر نیز تدریجا صورت می گیرد برای اینکه بتوانیم به دور از افراط و تفریط معنویت را در خود پرورش دهیم باید با استفاده از ارتباط با خالق مهربان و بخشنده روح خود را به سمت کمال هدایت کنیم که یکی از راه های ا رتباط برقرار کردن باخالق مهربان وبخشنده نمازاست که حتی دانشمندان غربی هم به این مساله رسیده اند به عنوان مثال :

سیل برت (روانشناس ):ما به واسطه نماز قادر خواهیم بود وارد انبار بزرگی از نشاط عقلانی شویم که در شرایط عادی یارای رسیدن به آن را نداریم.1- ویلیام جیمز (فیلسوف و روانشناس ):معتقد است موثر ترین داروی شفا بخش نگرانیهای انسان همان اعتقاد و ایمان مذهبی انسان و خدا است نیرویی که از این طریق ایجاد می شود و اثر سازنده ای از خود به جای می گذارد.
2- یا دکتر گو ستاو لبون ( در کتاب تاریخ و تمدن ) خود می نویسد:احکامی که در قرآن آمده مانند وضو ،غسل ،تیمم،تحریم مشروبات الکلی ،و برتری غذاهای نباتی بر حیوانی بسیار حکیمانه است و برای بهداشت نافع و مفید است.3-دکتر محمد عثمان نجاتی(روانشناس و استاد دانشگاه کویت):این حالت آرام سازی و آرامش روانی حاصل از نماز از نظر درمانی تاثیر بسزایی در کاهش شدت تشنج های عصبی ناشی از فشار زندگی روزانه و پایین آوردن حالت اضطرابی که برخی مردم دچار آن هستند .4- دکتر توماس هایس لوپ:
مهم ترین مطلبی که من در طول چندین سال تجربه و آزمایش بدست آورده ام این است که بهترین وسیله برای درمان بی خوابی نماز و نیایش است. با این قید که من پزشکم و این سخن را میگویم که نماز بهترین وسیله ایست که تا کنون برای تسکین اعصاب و آسایش و نشاط شناخته شده است که زمینه بی خوابی را برطرف می کند.به عبارت دقیق تر مهم ترین وسیله ایجاد آرامش در روان و اعصاب انسان"نماز" است.

از نظر فیزیولوژیکی هم دست ها و انگشتان ، امواج نیرومندی دارند که در بسیاری موارد استفاده می شوند ؛ از جمله در هیپنوتیزم و یا به هنگام درد ، تفکر عمیق و ... دست ها به کمک می آیند و موجب تخفیف درد و آرامش می گردند .

دست هایی که به آسمان بلند می شود ، امواجی را ارسال و امواجی را دریافت می کنند . دست از حساس ترین اعضای بدن است که در همه امور نقش ایفاد می کند ؛ حتی در فکر کردن دست ها به کار گرفته می شوند .

وضو و تأثیر آن بر اعصاب

عجایب قرآن و دین مبین اسلام، انتها ندارد و هراز گاهی که پرده ای از اسرار آن برگرفته میشود؛ انگشت حیرت به دهان انسانهای حقیقت جو می ماند؛ زیرا کشفیات بشری را در کتابی می یابند که قرنها پیش نازل شده است.

اهتمام به ظرایف علوم تجربی در قرآن کریم، حقیقتاً از نیازهای دانشمندان علوم اسلامی و نیز افکار عمومی مسلمین بوده و هست و به علاوه با سیرة ائمة معصومین(ع) نیز همخوانی دارد.

« یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنَوا اِذا قُمْتُمْ اِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهُکُمْ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَی الْمَرافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤسِکُمْ وَ اَرْجُلَکُمْ ِاَلی الْکَعْبَینِ»؛

} مائده ، آیه 6 ‌ {

ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که خواستید به نماز بایستید ، صورت و دست های خود را از آرنج بشویید و سر و پاهای خود را تا برجستگی پا مسح نمایید.

امروزه،دانش نور و فیزیولوژی(Neurophysiology) یا « علم بررسی کارکرد سیستم عصبی» به پیشرفتهای چشمگیری نایل آمده و هر روزه پیچیدگی های جدیدی را در مغز کشف می کند. شاخه های مختلف این علم از جمله نور و سایکولوژی (Neurophysiology) شاید جزء هیجان انگیزترین علوم بشری باشد که هر روزه این دفتر زیبای خداشناسی[ یعنی مغز] را در مقابل دیدگان ما ورق می زنند

از دیدگاه علم فیزیولوژی ، مغز ، یک سیستم رایانه ای فوق العاده پیشرفته است و مانند رایانه دارای مسیرهای ورودی
[راه های حسی] ، بخش ذخیرة اطلاعات [حافظه] ، بخش تحلیل اطلاعات و نتیجه گیری[تفکر] و مسیرهای خروجی [ راه های حرکتی] می باشد. اطلاعات دیداری، شنیداری، چشایی ، لامسه و... از طریق راههای حسی وارد مغز شده، در حافظه ذخیره میشود و یا مورد تحلیل قرار میگیرد آنگاه فرمانهای خروجی از طریق راههای حرکتی به اعضا منتقل میگردد و اعضا را وادار بعمل می سازد.

در این مقاله آن دسته ازحواس موردنظر است که در سرتاسر بدن وجود دارد و به عضو خاصی اختصاص ندارد، به اینها اصطلاحاً « حواس پی گیری» گفته میشود ، مانند لامسه، درد، حس سرما و گرما ، حس فشار ، حس ارتعاش و امثال آنها. برای اینکه این حواس ادارک شود باید به منطقة ویژه ای از قشر خاکستری مغز به نام «قشر حسی» مخابره شود . حس هر بخشی از بدن  به قسمت خاصی از قشر حسی ارسال میشود؛ به عبارت دیگر هر قسمت از قشر حسی به بخش معینی از بدن مرتبط است . پس در قشر حسی بخش های متناظری با اعضای بدن وجود دارد و اگر نقشة آنها را طراحی کنیم ، دقیقاً شکل یک آدمک به دست می آید که آن را «آدمک حسی» یا (Sensoy homonculus ) نامیده اند. به طور خلاصه این آدمک ، ناشی از تصویر شدن کل بدن بر روی قشر حسی مغز می باشد و اگر بعنوان مثال دست آدمک حسی را در مغز یک انسان تحریک کنیم، آن شخص واقعاً احساس می کند که دستش تحریک شده است . این واقعیت در مورد همه اعضا صدق می کند.

نکتة دیگری که ذکر آن لازم می باشد؛ این است که تناسب اندام های آدمک حسی شبیه به یک انسان واقعی نیست . آدمک حسی، دارای صورت و دست هایی بسیار بزرگ است ؛ در حالی که تنه ، ران ها و ساق پاهای آن بسیار کوچک است ؛ همچنین کف پای آدمک نیز بزرگ است . در آدمک حسی، اعضای بزرگتر ، حساسیت بیشتری دارد . به همین جهت است که حساسیت دست و صورت انسان ، بیش از پا و تنه است . در صورت و دست ، تعداد گیرنده های حسی، فراوان تر است و این اعضا گرچه نسبت به کل بدن کوچک است ، امّا پیام های عصبی زیاد به قشر مغز مخابره می کند ؛ لذا دقت حسی این بخش ها بالاتر می باشد و تصویر آنها در آدمک حسی بزرگ است .اگر ما ، به نقشة دقیق آدمک حسی توجه کنیم، به راحتی در می یابیم که اعضای بزرگ آدمک حسی تقریباً همان اعضایی است که در هنگام وضو گرفتن ، مربوط می شود و عبارتند از صورت،دست ها وپاها[ از مچ تا انگشتان] .

سؤال آن است که چه ارتباطی بین وضو و آدمک حسی وجود دارد؟ طبق یک واقعیت اثبات شده ، در نور و فیزیولوژی ، تحریکات حسی، میزان هوشیاری انسان رابالاتر می برد و گیجی و خواب آلودگی را زایل می نمایند[مثال بارز این واقعیت بیدار کردن شخص خوابیده با تکان دادن یا صدا زدن است] . هر چه پیام های حسی بیشتری به مغز ارسال شود، اثر هوشیار کنندگی ، بیشتر است؛ بنابر این ، هر قدر سطح بیشتری از قشر حسی [ بخش بزرگتری از آدمک حسی] تحریک شود ، هوشیاری بیشتری به دست آمده ، و قدرت تمرکز و توجه بیشتر میشود.

با توجه به نقشة آدمک حسی، روشن است که وقتی در جریان وضو، داخل دهان ، صورت ، ساعدها، کف دستها، جلوی سر و روی پاهای آدمک حسی، تحریک شود، قسمت اعظم قشر حسی، تحریک میشود و هوشیاری به سطح بالایی میرسد؛ در حالیکه فقط حدود 20% از سطح بدن مرطوب شده است . اگر شخص به عوض وضو گرفتن تمامی بدن [ یعنی 5 برابر مساحت وضو] را می شست ، چیز زیادی بر تحریک ناشی از وضو،افزوده نمی شد؛ بعبارت دیگر،اگر برنامة وضو به گونة فعلی نبود و مناطق دیگری از بدن شسته
می شدند، چنین اثری به دست نمی آمد؛ پس وضو با مرطوب کردن 20% از سطح بدن، تقریباً کار مرطوب کردن تمام بدن را انجام میدهد و این موضوع واقعاً یک معجزه است.

هنگامیکه وضو می گیریم الکتریسیته های ساکن را به سطح بدن خود می آوریم چون آب رسانا است و امواج آلفا (امواج آرامش بخش) تولید می کند با کشیدن مسح سر این امواج را به کرتکس مغز انتقال می دهید و باعث می شوید که ناحیه شلوغ ذهن آرام گیرد . با مسح پا ، انتقال امواج آلفا را در اندامهای پایینی سرعت می بخشید . بیشترین منطقه ای که در کره زمین امواج آلفا دارد کعبه است زمانی که شما نماز می خوانید و در جهت خانه خدا قرار می گیرد و هفت قسمت بدنتان را با زمین تماس پیدا می کند امواجی را دریافت می کنید که باعث آرامش شما می شود .

در حقیقت ، شرع مقدس خواسته است ، با سهل ترین عمل و کم ترین زحمت، بیشترین اثر حاصل آید که همانا نشاط و توجه کافی برای به جا آوردن نماز است؛ امّا بهترین شیوة تحریک حسی، به منظور تولید نشاط، استفاده از آب است؛ زیرا هم بی خطر هم بهداشتی است و به علاوه ، از لحاظ روانی هم خوشاینداست.

جالب آن است که برخی ظرافت های استحبابی وضو نیز با این توجیه علمی مطابقت دارد برای مثال :

1ـ وضو گرفتن قبل از مطالعه توصیه شده است.

2ـ وضو گرفتن قبل از خواب، استحباب دارد [ گرچه در بدو امر ممکن است به نظر برسد که تحریک حسی مانع خواب میشود، امّا تجربیات نشان میدهند که برای دستیابی به یک خواب راحت و عمیق، استحمام قبل از خواب مفید است و همانطور که گفته شد ، وضو میتواند جای آن را بگیرد].

3ـ وضو گرفتن با آب سرد، ارجح است؛ [ زیرا آب ولرم ، کمتر از آب سرد تحریک حسی ایجاد میکند].

4ـ مستحب است که شخص ، بعد از وضو گرفتن، اعضا خود را خشک نکند تا خودش خشک شود.[ این دستور، مدت تحریک حسی را طولانی می کند].

البته ، ادعا نمی شود که تطبیق وضو، با آدمک حسی، توجیه کنندة همة اغراض و اهداف وضو است؛ بلکه مطمئناً ، در وضو نکات و ظرایفی معنوی و آداب تربیتی نهفته است که نمی تواند محدود به آنچه گفتیم باشد. همین قدر میتوان اطمینان داشت که در طراحی وضو، تحریک بهینة قشر حسی، مد نظر بوده است؛ بنابراین ، عقل سلیم حکم می کند که آیة وضو ناگزیر از جانب طراح قشر حسی صادر شده است. باید دانست که شناسایی آدمک حسی، در سال1954 میلادی ، یعنی حدود 44 سال پیش ، توسط Penfield, Jasper صورت گرفته و قطعاً این موضوع علمی ، در زمان نزول آیة وضو ، جزء معارف معمول بشری نبوده است .

دانستن بعضی از علل احکام از طریق روایات و کتب علمی ـ از آن جهت که آگاهی در دین باعث تقویت ایمان میشود ـ مفید است ، ولی باید توجّه داشت که اولاً : هر دستوری از دستورات خداوند سبحان را که میخواهیم انجام دهیم، فقط باید برای رضایت او و به قصد قربت باشد و اگر کسی روزه بگیرد و یا غسل کند برای اینکه فلان فایده را دارد ، عمل او بطور قطع باطل است و هیچ ثوابی ندارد و ثانیاً : این‌ علتهایی ‌که ‌در روایات ‌آمده ‌است‌ به‌ عنوان ‌جزئی ‌از علتند؛ نه ‌تمام ‌علت؛ به‌تعبیر دیگر « حکمت» است ؛ نه «علت.»

از مجموعة روایاتی که دربارة نماز وارد شده ، استفاده میشود که نمازگزار وقتی وضو می گیرد، میخواهد از تمام آلودگی ها پاک شود . چشم و زبان و بینی و دست و پا و ... که با آنها انواع گناهان را مرتکب شده و آنها را کدر و ظلمانی کرده ، اینک میخواهد آنها را پاک و نورانی سازد؛ زیرا با چشم و زبان و گوش آلوده و پلید که دل را سیاه کرده ، نمی توان به محضر ربّ العالمین حضور یافت و با او به راز و نیاز پرداخت. در واقع ، نمازگزار، در وقت وضو ، با زبان حال می گوید: پروردگارا ! با چشمانم گناهان بسیاری مرتکب شدم و با تهمت و غیبت و دروغ ، آبروی افراد بسیاری را بردم و شخصیت آنها را لکه دار نمودم، خدایا ! با شنیدن غیبت و تهمت و صدای موسیقی و ... موجب خشم و غضب تو را فراهم کردم و با پاهایم به راههای خطا رفتم و چه بسا با پوشیدن لباس و جوراب نازک و نمایان کردن بدن و پاهایم و خنده و اَدا و اطوار و حرکات سبک، مردان و جوانان را تحریک و منحرف کرده ، موجبات شادی شیطان و غضب تو را فراهم نمودم.

خدایا !  وقتی به خود می نگرم می بینم من با این اعضا که برای رشد و کمال و استفاده مشروع به طور امانت در اختیارم نهادی، جز خیانت کاری نکردم؛ با اینکه همه اینها را سالم و آراسته و پاک به من عطا فرمودی، ولی بر اثر غفلت و پیروی از هوا و هوس و فریب شیطان ، آنها را به وسیله گناه ، سیاه و آلوده نمودم و چه جرم و خیانت و جنایتی از این بالاتر.

خدایا ! اکنون که برای عبادت و نماز می خواهم به محضر قدسیت مشرف شوم از پیشگاه با عظمتت درخواست می کنم مرا ، که‌ازفرق سر تا نوک انگشتان آلوده ام، پاک و طاهر گردانی و از گناهانم درگذری و قلب و سایر اعضایم را به نور وضو و نماز منوّر سازی.

نماز و کنترل کننده سیستم بدن

پژوهش های علمی جدید نشان داده، اوقات نماز مسلمین دقیقاً با اوقات فعالیت بدن هماهنگی کامل دارد و گویی تنها عاملی است برای کنترل سیستم تمامی بدن.

در کتاب درمان با نماز دکتر زهیر رابح آمده: کرتیزون- هورمون فعالیت در بدن انسان- به وقت نماز صبح شدیداً رو به افزایش می نهد و با افزایش آن درجه فشار خون بالا می رود. لذا بعد از نماز صبح و بین ساعت شش تا نه احساس نشاط زیادی به انسان دست می دهد، از این روست که این اوقات پس از نماز، اوقات کسب رزق و روزی به حساب می آیند.

ترمذی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت می کنند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده: «اللهم بارک بامتی فی بکورها» خدایا، برکتت را برای امتم در سحرها قرار بده. گذشته از آن، در این وقت درصد گاز ازون بیش تر از دیگر وقتهاست و چنانکه می دانیم این گاز تأثیر کارآمدی بر دستگاه عصبی و فعالیت ذهنی و عضله ای انسان دارد. اگر درصد ترشح هورمون کرتیزون به هنگام صبح زیاد بود، به هنگام ظهر، ما عکس آن را شاهدیم، چون ترشح این هورمون در این وقت به پایین ترین حد خود می رسد و این زمانی است که انسان با فشار کار، احساس خستگی می کند و نیاز به استراحت دارد، این احساس تقریباً هفت ساعت بعد از بیداری زود هنگام به وی دست می دهد یعنی درست موقع نماز ظهر و قبل از نماز عصر، فرد مسلمان سعی می کند برای رفع خستگی و شروع فعالیت دوباره، ساعتی بخوابد، که در اسلام به این خواب قیلوله گویند، ابن ماجه از ابن عباس روایت می کند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در این باره فرمود: « برای روزه گرفتن از طعام سحرگاهی و برای بیدار شدن در شب هنگام از قیلوله مدد جویید» و در جای دیگر نیز فرموده:  «قیلوله کنید که شیطان قیلوله نمی کند.»

علم نیز ثابت کرده است که بدن انسان به طور کلی در این وقت به سختی به کار خود ادامه می دهد، زیرا مقدار ماده شیمیایی ذخیره شده بدن افزایش می یابد و بدن را به خواب وا می دارد و چنانچه فرد در این زمان از خواب سرباز زند، در طول روز هماهنگی بین عضله های عصبی، دچار نوعی اختلال می شود و به وقت نماز عصر، بدن بعد از نماز دوباره آن نشاط اولیه خود را به دست می آورد و نسبت آدرنالین خون بالا می رود که در پی آن یک نشاط قابل توجهی در وظایف بدن به ویژه یک نشاط قلبی شکل می گیرد. لذا در این جا نماز عصر، نقش سازنده ای در آماده سازی جسم و قلب انسان در جهت استقبال از این نشاط زود هنگام دارد، نشاطی که سبب به فعالیت درآوردن قلب های ضعیف بیماران قلبی می گردد.

در این جا متوجه راز شگفت توصیه مؤکد قرآن بر محافظت نماز عصر می شویم. آن جا که خداوند باری تعالی فرمود:

 «حافظو علی الصلوات و الصلوة الوسطی و قوموا لله قانتین»

                   بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید و خاضعانه برای خدا بپاخیزید.            (بقره  238)

اکثر مفسرین معتقدند که منظور از الصلاة الوسطی همان نماز عصر است. با کشف افزایش ترشح هورمون آدرنالین در این وقت، سرّ تأکید خداوند در جهت ادای نماز عصر نیز کشف می شود. بنابراین، به جای آوردن این نماز، به همراه مستحباتی که در سنت آمده، به تدریج قلب را به نشاط وامی دارد و سبب می شود که قلب بعد از حالت رکود شدید، با هماهنگی بالایی به کار خود ادامه دهد و وقتی حواس و دیگر دستگاه های بدن غرق در نماز شوند، کار قلب به همراهی هورمون در جهت ایجاد ریتم طبیعی که با گذر وقت به اوجش می رسد، آسان می گردد و به وقت نماز مغرب ترشح کرتیزون اندک می گردد و فعالیت و نشاط بدن نیز کم می گردد، که این حالت در موقع گذر از نور به تاریکی پیش می آید، یعنی کاملاً برعکس حالتی که در وقت نماز صبح اتفاق می افتاده، در پی آن ترشح ماده- ملاتونین- که عاملی برای سستی و خواب است- زیاد می گردد و بدن رو به ضعف می آورد. لذا نماز در این جا به عنوان ایستگاه جابه جایی نقش ایفا می کند.

نباید فراموش کنیم که ترشح منظم ملاتونین ارتباط تنگاتنگی با رشد عقل و جنسی انسان دارد و این نظم هم با پیروی بدن از برنامه و نظام ثابت زندگی به دست می آید، لذا پایبندی به اوقات شرعی نماز دقیق ترین شیوه ای است که هماهنگی کامل انسان را با فعالیت روزانه اش تضمین می کند و موجب می شود تا دستگاه های بدن با هماهنگی بیش تری کار کنند.

نماز عاملی برای تقویت استخوان

استخوان، در بدن انسان به طور پیوسته دارای دو مرحله متوالی است، یک مرحله ساخت و سپس مرحله تخریب که این روند به طور متوالی در جریان است. اگر انسان در مرحله رشد و جوانی باشد، روند ساخت بیش تر است و استخوان طول و قوت بیش تری به خود می گیرد بعد از مرحله رشد با بالا رفتن عمر نوبت به مرحله تخریب می رسد، در این زمان کمیت استخوان رو به نقص می آورد و قابلیت بیش تری برای شکستن پیدا می کند. افزون بر این، ستون فقرات به علت ضعف مهره ها و نقص طول و استحکام، شکل قوسی به خود می گیرد. نشاط و استحکام، استخوان ها به شکل کلی به توان فشار و جذبی دارد که عضله ها و رگ ها در اثنای انقباض و انبساط، آن را به کار می گیرد، زیرا این عضله ها و رگ ها به استخوان مرتبط می باشند. اخیراً ثابت شده که در داخل استخوان یک جریان الکتریکی دو قطبی متفاوت وجود دارد که این جریان در توزیع وظایف بافت استخوان سلول ساخت و سلول تخریبی مؤثر است، کما این که تا حد زیادی وجود فعالیت این سلول ها را مشخص می کند.

تجربه نیز ثابت کرده که در حالت استراحت و بی تحرکی این جریان الکتریکی کم می شود و سبب می شود که استخوان، مواد سازنده‌اش‌را ازدست‌دهد و در پی آن دچار ضعف شود و حتی در سفر به فضا تجربه ثابت کرده که در غیاب کامل جاذبه زمین، عضله ها ضعیف می گردند و استخوان ها در نتیجه عدم مقاومت در برابر جاذبه زمین، نامقاوم می گردند. در این جا به این نتیجه می رسیم که راحتی کامل ، باعث ضعف استخوان می گردد، چرا که عدم تحرک باعث فعال شدن سلول های تخریب و ضعیف شدن سلول های ساخت می شود و علاوه بر آن سبب کاهش ماده زمینه ای استخوان می گردد. در این جا سؤالی پیش می آید که مگر ممکن است یک مسلمان راحتی و بی تحرکی پیوسته داشته باشد و آیا مگر ممکن است که آن جریان الکتریکی تجدید کننده فعالیت استخوان در بدن وی متوقف  گردد؟ گذشته از آن این عمل سبب طول عمر مسلمانان نیز می شود، زیرا وقتی وی نمازش را ترک نکند، نماز عاملی می شود برای تقویت استخوان وی و موجب سلامت و استواری آن می گردد.

این حقیقت می تواند تفسیری باشد برای جوامعی که پایبند نماز هستند، به عنوان مثال روستاهای مصر می توانند از این نمونه باشند که تقریباً در آن جا خمیدگی پشت و بیماری هایی که با افزایش عمر ظاهر می گردند، از بین رفته است. همچنین می تواند به طور کل تفسیری باشد برای تندرستی و سلامتی مسلمانانی که پایبند تعالیم دینی خود هستند و تفسیری برای فتوحات اسلامی و قهرمانی های نادر و چیزی که سربازان اسلام از آن برخوردار بودند و دیگر نیاز به بیان نیست و تنها زمانی غیرمسلمان پی به ارزش نماز می برد که آن را به جای آورد و با خشوع و تواضع در برابر خداوند خود بایستد و به وحدانیت وی اعتراف نماید و به فضل و عظمتش زبان اعتراف بگشاید. در این حالت به قلب و جسمش نوری سرایت خواهد کرد که وی را دائماً به راه راست خداوندی هدایت می کند. (الحمدلله رب العالمین* الرحمن الرحیم* مالک یوم الدین* ایاک نعبد و ایاک نستعین* اهدنا الصراط المستقیم* صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین)

نماز مانعی در برابر بیماری واریس

بیماری واریس اختلال رایجی است که در رگ های ساق به وجود می آید. در این حالت رگ های دو طرف پایینی ساق، دچار زمختی و کجی و پر از خون های منعقد می گردند. گفتنی است که درصد زیادی از مردم یعنی بین ده تا بیست درصد از جمعیت جهان از این بیماری رنج می برند. در پژوهش های جدید علمی، ارتباط تنگاتنگی در به جای آوردن نماز و جلوگیری از بیماری واریس به اثبات رسیده است.

دکتر توفیق علوان استاد دانشگاه پزشکی اسکندریه در این باره می گوید: با ملاحظه دقیق به حرکت های نماز، متوجه می شویم که به قدر عجیبی بین قیام و رکوع و سجود و نشستن بین دو سجده یک نوع انسجام و هماهنگی وجود دارد و با قیاس علمی دقیق فشار واقع شده بر رگ ساق کنار مفصل قوزک پا به این نتیجه می توان رسید که کاهش فشار وارده بر آن در حین رکوع و حالت سجده جریان خون را به همان سمت و سویی که جاذبه زمین فعال است هدایت می کند. خون که در غیر این حالت به سختی از نوک پا به عضله قلب می رسید در این حالت به آسانی از بالا به پایین به جریان می افتد و این فرایند تا حد زیادی از فشار رگ پشت پا که حدوداً از (120-100 سانتی متر) در حال ایستادن است به (33/1 سانتی متر) در حالت سجده می رسد و به دنبال آن احتمال دچار شدن انسان به بیماری واریس کاهش می یابد. به دیگر سخن کسی که به شکل منظم و صحیح نماز مستحب و واجب به جای می آورد به ندرت به این بیماری مبتلا می شود.

تاثیر نماز بر روابط سالم

ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر  ( سوره عنکبوت آیه 45 )

با این که همواره نام “ زیگموند فروید ” بعنوان پزشکی نابغه و اندیشمندی بی نظیر که با کاوش در عمیق ترین ابعاد روان انسانی ، بانی بزرگترین انقلاب در علم روانپزشکی شد ، بر پیشانی دانش بشری درخشش می کند ، اما برخی خطاهای او و همچنین تعبیرهای نادرستی که متاخرین او از نظریاتش به عمل آوردند ، منجر به فجایعی جبران ناپذیر در عرصه جوامع گوناگون شد .
فروید می گفت : عقده های جنسی بشر مسبب رکود و عقب ماندگی انسانها در زمینه های مختلف علمی ، اقتصادی ، صنعتی ، فرهنگی و .. است و غربیان با قبول نظریه او از حدود 5 دهه پیش ، و آزاد گذاشتن بی قید و شرط روابط گسترده جنسی بناگاه به رشدی باور نکردنی و جهشی سرسام آور ، در زمینه های گوناگون دست یافتند !؟!

اما در عوض ، آزادی بی حد و حصر جنسی ارمغانهای مرگبار گوناگون نیز برای آنها به همراه داشت که از آن جمله بیماریهای مختلف مقاربتی از جمله سوزاک و سیفلیس و .. که در طب امروز با عنوان بیماریهای شناخته می شوند و بخش عمده ای از مراقبت های پزشکی را به خود اختصاص می دهند . از طرفی بیماری مهلک و مرموز Aids ( ایدز ) را نیز می توان بنوعی جزو این گروه بیماریها به حساب آورد. در بروز همه این بیماریها ، روابط متعدد و نامشروع جنسی با شریک های جنسی گوناگون نقش اصلی را ایفا می کنند . اما اسلام و شکل حقیقی آن یعنی تشیع با این که با رهبانیت و تجرد به شدت مخالفت می کند ( بر خلاف مسیحیت کاتولیکی و متعصب ) و نسبت به ارضای غریزه جنسی در حد نیاز و در چارچوب مشروع نظر بسیار مساعدی دارد تا جائیکه قانون درخشان “ ازدواج موقت ” را برای بهره وری از این نعمت بزرگ الهی وضع می نماید ـ اما آنجا که کار این غریزه به فساد کشیده شود و به صورت فحشا بروز نماید ، اسلام برخورد و مقابله قاطع با موارد فتنه را پیشنهاد می نماید و مجازاتهای سخت برای افراد خاطی در نظر می گیرد. از طرفی بسیاری از قوانین اسلامی از جمله “ نماز ” به گونه ای خود بخود و شاید ناخوداگاه ( آن طور که خدای بزرگ در سوره عنکبوت فرموده است انسانهای مومن را از نزدیک شدن به فحشاء بر حذر می دارد که مثلا “ ضمن مقایسه اجمالی آمار بیماریهای مقاربتی در غرب با جوامع مسلمان ، می توان به این نکته مهم دست یافت . توجیه علمی این قضیه نیز با توجه به تغییر و تحولاتی که بر اثر نمازهای پنجگانه در ناقلهای عصبی محرک جنسی بوقوع می پیوندد و منجر به مهار شهوت در موارد نامشروع می شود ، قابل بررسی است که ما در بحث تعادل ناقل های عصبی بدان توجه خاص خواهیم داشت . هر چند که در این مورد تلقین نیز به عنوان یک توجیه علمی خوب ، مطرح است . به قول حضرت آیت ا.. خزعلی : “ پسر و دختر جوان که انگیزه شهوت دارد وقتی که به نماز شروع کرد و پنج نوبت “ الحمدا.. رب العالمین ” گفت ، یعنی تمام سپاس و ثنای من مال آن کسی است که مالک بدن و جسم عواطف و احساس ، سلسله اعصاب و قلب و گردش خون من و تمام امکانات و ارزشهای من است ، یک انگیزه قویی در او پیدا می شود . انگیزه ای که توان مقابله او را در مقابل انگیزه جنسی فزونی می بخشد ”

و به این ترتیب نماز حقیقی ، خود به خود و فعالانه ریشه فساد جنسی و فحشاء را می خشکاند و متعاقب آن آمار بیماریهای مقاربتی را به شدت کاهش می دهد .

نماز شفای روح و جسم انسان

در این جا داستان محمد منصور بیروتی را که مرتبط با نماز است ذکر می شود.

قبل از جنگ خانمان سوز در یک رستوران غذا خوری بالای یک تپه سرسبز و مشرف بر دریا کار می کردم، شرایط کارم حکم می کرد که در طول روز بخوابم تا بتوانم شب را تا صبح بیدار بمانم. مالک رستوران به من علاقه وافری داشت و با گذشت زمان به من اطمینان کامل پیدا کرده بود، وی سر وقت اداره رستوران را به من واگذار می کرد و خودش به کارهای دیگرش می پرداخت که البته این نتیجه خوش حسابی خود من بود. من برای این که طول شب بیدار بمانم، فنجان چای و قهوه را از خودم دور نمی کردم.

در یکی از شب ها به طور بی سابقه ای مشتری زیادی نداشتم. کارم را قبل از سحر به پایان رساندم و در رستوران را قفل کردم و به قصد برگشت به خانه، سوار بر ماشین خودم شدم، در راه اندکی ایستادم تا زیر نور مهتاب قدری زیبایی دریا را بنگرم، به رقم شدت سرما، فکر و تأملم طول کشید و چشمانم را ستاره های درخشنده پر کردند، همان وقت شهابی دیدم که آسمان را می شکافت، ناگاه به یاد حکایت هایی افتادم که پدرم در مورد آن شهاب ها برایم می گفت، این که خداوند به وسیله آن شیطان هایی که گوش به اخبار آسمان می دهند، عذاب می دهد.

قلبم به تپش افتاد و به یاد پدرم افتادم همان پاک سیرتی که خوابش سبک بود، همان که با تواضع و خشوع فراوان نماز به جای می آورد و از این بابت چشمانم پر از اشک شد، آن لحظه قبل از مرگش را به یاد آوردم که چگونه مرا به نماز وصیت نمود و به من گفت که این آخرین وصیت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به یارانش بود. همان وقت به جست و جوی مسجدی به راه افتادم، بی آن که بدانم که آیا مسلمین نماز صبح را به جای آوردند یا نه. سرانجام مسجد کوچکی یافتم و شتابان داخل شدم. مردی را یافتم که به تنهایی در حال نماز خواندن بود، رفتم تا با او نماز بخوانم، یک دفعه به یادم افتاد که وضو ندارم، به ناچار می بایست غسل می کردم چون بار گناهانم بسیار زیاد بود و در حکم کسی بودم که دوباره وارد اسلام می شد. آب شدیداً سرد بود، به هر حال تحمل کردم، بعد از آن احساس کردم دوباره متولد شدم. به شیخ پیوستم و بعد از او نمازم را تمام نمودم. بعد از نماز با هم به گفت و گو نشستیم و به او قول دادم که به خواست خداوند نماز خواندنم را به همراهی او در مسجد قطع نکنم. مدت زمانی از کار و کاسبی خود دور بودم، صبح زود از خواب بیدار می شدم و به همراهی شیخ مسجد، نماز می خواندم  تا طلوع خورشید به تلاوت قرآن می پرداختم.

وقتی که صاحب رستوران پیش من آمد، به او گفتم دیگر قادر نیستم در جایی کار کنم که در آن جا حکم خدا اجرا نمی شود و هزاران گناه دیگر انجام می شود. صاحب رستوران با شنیدن حرف های من، مرا به تمسخر گرفت و گمان می کرد من دیوانه شدم. خداوند بر من منت نهاد و آرامش روحی شامل حال من گشت و توانستم صحت و تندرستی خود را باز یابم. بعد از آن به دنبال کاری گشتم که با شرایط جدید من هم خوانی داشته باشد و با توفیق پروردگار به تجارت مواد غذایی پرداختم. گذشته از آن خداوند به من همسری کریمه و محجبه ای عطا کرد که کانون خانواده ام را پر از رحمت و آرامش نمود و اکنون چقدر دوست دارم که مسلمین ارزش تنظیم زندگی شان را براساس همان چیزی که خداوند خواسته و اوقات نماز تعیین می کند، می دانستند. آری در آن وقت که من شبحی لرزان بودم و گمان می کردم که زنده ام، نماز زندگی دوباره ای به من بخشید.

نماز علاجی برای روان انسان

نماز خاشعانه موجب افزایش آرامش روان انسان و از بین بردن نگرانی های روحی می شود، که شاید مهم ترین علت این باشد که انسان در برابر قدرت و عظمت خداوند این هستی احساس ناچیزی می نماید و همچنین این احساس به او دست می دهد که تمامی مشکلات در برابر عظمت او ناچیزند در نتیجه مسلمان با به جای آوردن نماز، تمامی مشکلات و اندوه درونی خود را رها می کند و کار آن را به خدای رحیم خود می سپارد، افزون بر آن نماز به خاطر فرایند تغییر حرکت مستمری که در خود دارد موجب از بین رفتن نگرانی می شود که بی شک این تغییر حرکاتی سبب راحتی فیزیولوژیکی جسم می شود. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) نیز به هر مسلمانی که حالت خشم و غضب به وی دست می دهد به این امر خطیر، امر فرموده، تا احساس آرامش به وی دست دهد.

علاوه بر آن، علم تأثیر مستقیم نماز را بر سیستم عصب به اثبات رسانیده، چرا که نماز از تندی عصبی می کاهد و به آن حالت تعادلی می بخشد، کما این که یک علاج کارآمدی است برای بی خوابی ناشی از اضطراب عصبی. دکتر توماس هایسلوب در این باره می گوید: در طی سالیان تحقیق و پژوهش به این نتیجه رسیدم که نماز از مهم ترین عبادت هایی به حساب می آید که آرامش خاطر می آورد. بنده به عنوان پزشک خاطر نشان می کنم که بنا به شناخت انسان، نماز مهم ترین کار است برای آرامش بخشیدن به روان و اعصاب انسان.

دکتر الکسیس کارل- برنده جایزه نوبل پزشکی- درباره نماز می گوید: نماز سبب نشاط عجیبی در دستگاه های بدن و اعضای آن می گردد و می توان آن را عظیم ترین مولد نشاط دانست که تا به امروز شناخته شده، بنده شاهد بیمارانی بودم که دارو و درمانشان مثمر ثمر نشده بود ولی نماز کارساز واقع شد و به کلی آنان را از بیماری رهانید. نماز مثل معدن رادیوم، منبعی است برای تشعشع و مولد ذاتی نشاط. گذشته از آن شاهد تأثیر نماز در مداوای امراض مختلفی مثل التهاب استخوان، زخم های چرکین، سرطان و غیره بوده ام.

نماز خواندن سبب ایجاد آرامش خاطر و اطمینان در فرد نمازگزار می شود از نظر علمی این دیدگاه به نکات ذیل اشاره می کند :

1-  این موضوع از دید علم پزشکی ثابت و مطرح شده است که نماز و نیایش ، به واسطه آزادسازی «آندروفین ها» ، موجب کاهش استرس و فشار روانی می شود.

2-  به تجربه ثابت شده که خواندن پروردگار ، با اسمای حسنای او ، تلاوت قرآن ، اذکار و تکرار تسبیحات ، آرامش بخش و برطرف کننده مشکلات روانی و روحی بوده است .

3-  الکسیس کارل نوشته است : «نیایش علاوه بر این که آرامش به وجود می آورد ، به طور کامل و صحیحی در فعالیت های مغزی انسان ، یک نوع شکفتگی و انبساط باطنی ایجاد کرده ، انگیزه قهرمانی و دلاوری را تحریک می کند»

4-  دیل کارنگی می نویسد : «توسل به خدا و نیایش ، سه اصل روان شناسی را که همه به آن نیازمندند در انسان زنده می کند : الف) دعا و نیایش به ما کمک می کند تا ناراحتی ها و گرفاری ها را هنگام دعا بر زبان آوریم و آنها را حل کنیم .

ب) بر اثر نیایش احساس می کنیم ، شریکی برای غم خود یافته ایم و تنها نیستیم .

ج) دعا و نیایش انسان را به کار و کوشش وامی دارد و وقتی هدف برای خداوند متعال شد ، اولین قدم برداشته شده است.

افزون سخن آن که ترتیل قرآن بر حسب قواعد تجوید در نماز، نقش مهمی در تنظیم تنفس در خلال دم و بازدم دارد و به نوبه خود تا حد زیادی سبب کاهش خطرات احتمالی می شود، و همچنان که پژوهش های جدید پزشکی ثابت کرده عضله های دهان به هنگام ترتیل قرآن از احساس خستگی و فشار می کاهد و سبب پویش و فعالیت عقل می گردد.

سجده هم نقش مهمی در از بین بردن نگرانی روان یک مسلمان دارد، به گونه ای که با این عمل یک آرامش کلی و انبوهی از نور یقین و توحید وی را دربرمی گیرد. بسیاری از مردم در ژاپن به محض این که احساس خستگی و اندوه به آنان دست داد، اقدام به انجام سجده می کنند، بی آنکه بدانند این عمل رکنی از ارکان نماز مسلمین است.

تاثیر نماز بر بیماریهای روح ( گناهان)

      با آن که طی سی و نه نکته گذشته با نکات گوناگون و متنوعی پیرامون برخی فواید پزشکی نماز ، با شما همراه بوده ایم ، اما باطرح نکات سی و هشتم و سی و نهم و بحث درباره " تعادل ناقل های عصبی " به گستره عظیم و بی نهایت عمیقی از معارف نماز وارد شدیم که عرصه توانمندی های این گستره حداقل تا قرنهای آینده از حیطه توانائی های متصّور برای علم بشر و دانش پزشکی خارج است و آن همانا تاثیر خارق العاده و فوق بشری نماز در از بین بردن روحیه گناه و بیماریهای روح ، یعنی همان چیزی که در قاموس قرآن از آن با نام " امراض قلب " یاد شده است ـ و گفتیم که غربیان آن را با عنوان عدم تعادل ناقل های عصبی می شناسند ـ می باشد.

     هر چند اظهار نظر در این مورد از حیطه نگاه وتخصص ما به کلی خارج است اما از آنجاکه شاید برای برخی خوانندگان این مجموعه مقالات ، این نگرش پدید آمده باشدکه " نماز " تنها پدیده ای عبودی و معنوی ، توأم با تأثیرات شگرف مادی ودنیایی از جمله روی جسم و روان انسان است ، لازم دیدم که در بعد دیگر وتنها به گونه ای اشاره وار، از عظمت لایتناهی و قدرت و توانایی باورنکردنی " نماز " در پیراستن انسان از "گناه " نیز سخن بگویم.

     به خصوص که با ارائه نکات اخیر به این دیدگاه رسیدیم که " گناه " نه فقط از دیدگاه دین و قرآن بلکه از دیدگاه علم و یافته های جدید دانش پزشکی ، نوعی " بیماری " است .

بنابراین اصرار ما مبنی بر این که بیماریهای روح ) گناهان ) را بعنوان مسائل پزشکی بشر بشناسیم ، نه فقط دیدگاه قرآنی و ناشی از تعصب مذهبی نویسنده است ، بلکه این موضوع یک باور عمیق علمی است که هر چه دروازه های علم بیشتر به روی انسان گشوده می گردد ، این باور عمیق بیشتر تقویت می شود.

     بعنوان مثال : در تعالیم اسلامی از دروغ به عنوان یک گناه کبیره و معصیتی بزرگ یاد شده است ، و ما در مطالعات روانپزشکی به بیماریها و اختلالات گوناگونی بر می خوریم که در آنها “ دروغ گوییبعنوان یک علامت برجسته مطرح است .

یا "دشنام گویی " که یک گناه محسوب می شود ، گهگاه با ابتلاء حاد برخی از اشخاص به گروهی خاص از بیماریهای روانی ، در آنها دیده می شود ( به این علامت در روانپزشکی  coprolalia  گفته می شود (

     پس چه بسا که ساختمان مغز و وضعیت ناقل های عصبی در اشخاص دروغگو به گونه ای باشد که آنها را به دروغگویی وا دارد یا کسانی که دشنام گویی بیمارگونه دارند بر اثر تغییرات نابهنجاری که بر اثر عوامل مختلف اعم از علل جسمی ، محیطی ، روانی ، خانوادگی و .. در دستگاه اعصاب آنها بوقوع پیوسته است ، دچار این عارضه شده اند .

     در این مورد مدارک و شواهد پزشکی متعددی می توان ارائه داد ، بعنوان مثالهای دیگر بد نیست به یک بیماری عفونی مشهور موسوم به “ سیفلیس ” اشاره بکنیم که با توجه به مباحث قبلی ما در مورد شیاطین توسط نوعی از انواع شیطان موسوم به “ تروپوتما پالیدوم ” ایجاد می شود . علائم روانی و نشانه هایی که شاید بتوان آنها را بیماری روحی تلقی کرد ، در این بیماری به وفور ایجاد
می شود. مثلا در مرحله سوم سیفلیس بیمار
مبتلا شروع  به گزافه گویی ها و دروغگویی های عجیب و غریب در مورد خود می کند ، که قبل از ابتلاء به بیماری هرگز سابقه ای از این گونه اعمال را نشان نمی داد. یا در بیماری دیگر عفونی موسوم به " بروسلّوز " ( تب مالت ( که‌ناشی‌ازتفّوق‌شیطان‌دیگری، درجسم انسان است ، از تظاهرات مهم بیماری وقوع حالت افسردگی شدید در فرد مبتلاست.     

با این مثالها می توان به رابطه نزدیک شیاطین میکروبی ، با شیاطین دستگاه مغز و اعصاب انسان که او را به سوی بیماریهای روانی ( مثل افسردگی ) یا بیماریهای روحی ( مثل دروغگویی ) سوق می دهند ، پی برد .

     بد نیست برای تفهیم بهتر مطلب مثال بسیار جالب دیگری را نیز ارائه دهیم و آن در مورد یک اختلال مشهور روانپزشکی در برخی ازخانمهاوبخصوص‌خانمهای‌حامله‌است‌که kleptomania  نامیده‌می‌شود. در این اختلال خانم حامله ای که حتّی کوچکترین سابقه ای درانجام‌اعمال‌خلاف‌نداشته‌است‌به ناگاه مثلا پس از حاملگی خود تمایل بسیار شدیدی برای “ دزدی کردن ” پیدا می کند ، تا جایی که گهگاه نمی تواند در مقابل این تمایل بسیار شدید خود ، مقاومت کند و سرانجام اقدام به دزدی های عجیب و غریب می کند .

     توجیه علمی این دزدی های غیر منتظره ، بروز تغییر و تحولاتی در ناقل های عصبی دستگاه اعصاب است که متاثر از تغییرات هورمونی و شیمیایی بدن در دوران بارداری می باشند و این تغییر مرموز در دستگاه اعصاب است که زن را بدون هیچ سوء سابقه ای به سمت دزدی سوق می دهد .

     این قبیل مسائل شناخته شده در دانش امروز بشر همگی دلالت بر آن دارند که گناهانی که بشر مرتکب می شود همگی ناشی از تغییر و تحولاتی در دستگاه اعصاب اوست و گناهکاران و منحرفین  بالذّات آدمهای بدی نیستند ، بلکه موجودات بیماری هستند که تعادل ناقل های عصبی در آنها به هم خورده است .

     بدین ترتیب برآیند و نتیجه همه عواملی که آنها را در بروز گناهان و بیماریها موثر می دانند ( مثلا تربیت خانوادگی بد ، اجتماع فاسد ، و منحرف ، دوستان ناباب و .. ) همین برهم خوردن تعادل ناقل های عصبی می باشد که در طی نکات اخیر به مطالبی پیرامون آن اشاره شد .

     با همین دیدگاه است که در برخی ممالک پیشرفته وقتی کسی در یک فروشگاه هنگام دزدی ، دستگیر می شود او را به جای آن که به پلیس بسپارند ، به بیمارستان روانپزشکی اعزام می کنند. در حالی که علم بشر تا زمانی که به شناسایی کامل تغییرات ناقل های عصبی مربوط به هر انحراف مثلا دزدی ، دست یابد و برای هر یک دارو پیشنهاد کند راه درازی را در پیش دارد و بر این اساس بیمارستانهای روانپزشکی نیز در قرون حاضر نخواهند توانست کار چندانی برای شفا بخشیدن به این قبیل بیماران ( که در واقع گنهکاران هستند ) انجام دهند .

و به همین دلیل است که آمار جرم و انحراف و جنایت روز به روز در کشورهای غربی و اقتداکنندگان به ایشان بالا می رود .

     اما از آنجا که مکتب اسلام هیچ سؤال بشر را بدون پاسخ نگذاشته است در مورد نحوه درمان بیماریهای روان ( گناهان ) و ریشه کن نمودن جرم و جنایت و انحراف از جامعه نیز میتوان در رهنمودهای این مکتب روشهای متعدد پیدا کرد و با سرنهادن کامل و بدون قید و شرط به دستورات آن در راه ساختن جامعه ای به تمام معنا سالم قیام نمود.

     پس وقتی که خالق انسان و هستی ، در کاملترین صحیفه ضامن خوشبختی و سعادت انسان  ندا سر می دهد که : انّ الصّلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر . میتوان با قبول کامل این جمله الهی اطمینان یافت که بهترین راه مبارزه با همه بدیها و منکرات “نماز ” است .

     چرا که نماز از راههای اسرارآمیز همه ناقل های عصبی بد و نامطلوب را در دستگاه اعصاب انسان مهار می کند و او را به مفهوم تعادل ناقل های عصبی نزدیک می سازد .

     با مروری بر نکاتی که در مجموعه مقالات بر فواید پزشکی نماز ارائه شده و با نمونه های متعددی که از تاثیرات مثبت نماز در پیشگیری یا حتی درمان بیماریهای جسمی و روانی انسان ارائه شده  و با توجّه به این موضوع که در نظّریات مربوط به تعادل ناقل های عصبی ، همه بیماریهای جسمی و روانی انسان به نوعی در ارتباط با تحولات ناقل های عصبی معرّفی می شوند . می توانیم به این نتیجه درخشان برسیم که نماز دارای تاثیرات غیر قابل انکاری بر ناقل های عصبی بسیار متعدد دستگاه عصبی انسان است .

     یا متوجه می شویم که طهارت همراه نماز از طیف گسترده ای از بیماریهای عفونی پیشگیری می نماید . بر این اساس می توانیم قضاوت کنیم که نماز جلوی بسیاری از تغییرات نامطلوب ناقل های عصبی در دستگاه اعصاب ، که بر اثر بیماریهای عفونی حاصل می شوند ( مثل روان پریشی ناشی از سیفلیس ، افسردگی ناشی از تب مالت و .. ) را می گیرد .

     با عنایت به مجموعه این مباحث و با توجه به مشابهتی که بین انحرافات و گناهان با بیماریهای مختلف جسمی و روانی ، از نظر تاثیرات متقابل آنها بر دستگاه مغز و اعصاب ، می توان قائل شد ، می توانیم به تاثیر نماز از طریق ایجاد تعادل در ناقل های عصبی در ریشه کنی بیماریهای روح یعنی همان گناهان و انحرافات ، توجه نماییم . در حقیقت ، انسان نمازگزار با بهره بردن از این فریضه نورانی خود را در مقابل همه گناهان و خطاها " ایمن " و " واکسینه " می کند .

     با این که در این مورد می توان به شواهد متعدد آماری که به مقایسه میان روحیات اشخاص نمازگزار و بی نمازها پرداخته اند استناد نمود ، اما با یک نگاه کلی به مردم اطراف نیز میتوان به این نتیجه رسید که اشخاص نمازگزار نسبت به بی نمازها و “ تارک الصلوه ” ها دارای ویژگیهای برجسته اخلاقی و ارزشهای انسانی به مراتب بیشتری هستند و به این ترتیب تعادل ناقل های عصبی به درجات بیشتر در آنها برقرار است .

و این معما برای دانش پزشکی همچنان باقی اسست که نماز چگونه اثرات شگفت انگیز خود را در ریشه کنی گناه و انحراف از جامعه و در واقع مقابله با تحولات نامطلوب ناقل های عصبی به انجام می رساند .

     اما ای کاش بشر دانشمند امروز هر چه زودتر متوجّه می شد که هر آن چه علم در طی مسیر پیشرفت خود بدان دست می یابد ، همان است که شکل دقیق و بی عیب و نقص آن در کاملترین مکتب دینی یعنی اسلام و بخصوص در تعبیرهای علمی پیشوایان شیعه (ع) مورد بحث و بررسی قرار گرفته است .

     و ای کاش انسان متوجه می شد که برای پیمودن مسیر کمال لازم نیست که دست به روی دست بگذارد و به انتظار بنشیند تا علم به کمال مطلق برسد و مثلا با تکمیل نظریات مربوط به ناقل های عصبی ، انسان را به طریقه ای جبر گونه به سعادت و آرامش و آسایش برساند ، بلکه کافی است تا دستورات انسان ساز آیین مقدس اسلام را گردن نهد و با اختیار کامل و بوسیله نماز در راه برقراری تعادل ناقل های عصبی در سرزمین وجود خود قیام کند .

     در این مورد آیین مقدس اسلام و بخصوص مکتب شیعه ، نه تنها راه حلهای عملی و قدرتمندی مثل نماز را برای برقراری تعادل ناقل های عصبی ارائه داده است بلکه معصومین (ع) را بعنوان انسانهای کامل و اسوه های حسنه و مظاهر تمام عیار انسانیت معرفی نموده است .

     با توجه به آنچه که گفتیم ، معصومین (ع) کسانی هستند که تعادل های عصبی به مفهوم مطلق کلمه ، در وجود مبارکشان برپاست . بدین معنی که این بزرگواران ، نه فقط در مقابل انجام هر گونه گناه و انحراف یا خطا و اشتباهی مصونیت دارند ، بلکه حتی در مقابل همه بیماریهای جسمی و روانی نیز محفوظ هستند .

     در باور بشر دانشمند امروز ، برقراری کامل تعادل ناقل های عصبی در وجود هر شخص ایجاب می کند که آن شخص به مفهوم سلامت کامل دست یابد و بدین سان نه فقط از هر گونه بیماری جسمی و روانی ، بلکه از همه گناهان و انحرافات ، به دور باشد .

     که این باور علمی بشر در اعتقادات فلسفی شیعه پیرامون “ انسان کامل ” و حول و حوش مفهوم “ عصمت ” تایید می گردد. به عنوان مثال “ خواجه نصیر الدین طوسی (ره) ” عالم بزرگ شیعه ، در کتابتجرید الأعتقاد ” با ذکر براهین حکمی و فلسفی متعدد به اثبات رسانده است که معصومین (ع) نه فقط در مقابل کلیه گناهان و اشتباهات مصونیت کامل داشته اند ، بلکه از ابتلا به هر گونه بیماری جسمی یا روانی نیز ایمن و محفوظ بوده اند . شواهد تاریخی متعدد نیز نشانگر این موضوع است که پیامبران و امامان (ع) در زمان نبوت و یا امامتشان ، به دلیل عصمت خویش ، هرگز بیمار نمی شده اند و یا حتی در سیمای فیزیکی و ظاهری این اولیاء الهی ، کوچکترین ناهنجاری وجود نداشته است . و بدینسان ، در وفات این بزرگواران پیوسته عواملی به جز بیماری دخیل بوده است.

     با این اوصاف می توان حتی علت طولانی شدن بی سابقه عمر حضرت بقیه الله امام زمان (عج ) را پیرامون این نوع نگرش علمی و فلسفی نسبت به عصمت ایشان دریافت نمود .   

و این یگانه معصوم زنده در دنیا ، که قلبهای منتظر شیعیان و عاشقانش ، پیوسته در حسرت دیدار با او در طپش است همان انسان کاملی است که در انتهای مسیر حقیقی تکامل بشریت قرار دارد و همان نمازگزاری است که نماز را با همه عظمتهایش ، به مفهوم حقیقی آن ، اقامه می کند ، نمازی که تمامی اجزای آن سزاوار سلام و ثنا و ستایش ابدی است .


تاثیر نماز بر بیماریهای اضطرابی

الا بذکر الله تطمئن القلوب                 ( قرآن مجید )

“ اضطراب ” بیماری شایع قرن اتم و کهکشان است ، پیشرفت سریع و پیچیده تمدن و در عین حال بی توجهی به
ارزش های مذهبی و خانوادگی هر روز بیش از پیش برای افراد و اجتماع اضطراب های جدید بوجود می آورد .

از نظر روانپزشکان ، اضطراب با یک احساس منتشر و مبهم دلواپسی که اغلب ناخوشایند و بدون دلیل است مشخص
می شود که معمولا “ با یک یا چند مشکل جسمی همراه می گردد . از جمله شخص ممکن است علامتهای جسمی چون احساس طپش قلب ، تنگی نفس و درد قفسه سینه ، خالی شدن سردل ، تعریق ، سردرد ، تکرر ادرار ، اسهال ، گزگز دست و پاها ، لرزش و … را نیز به همراه داشته باشد . اضطراب ، گاهی به شکل طبیعی در اشخاص سالم بروز می کند و گاهی به صورت بیمارگونه و دائمی در می آید که نیاز به درمان و مراقبت پزشکی دارد . با اینکه دلایل علمی مختلفی از دیدگاههای مختلف بعنوان دلایل بروز اضطراب و تشدید آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ایمان مذهبی بعنوان یک عامل عمیق در بروز اضطراب نقش غیر قابل انکاری دارد  و به این ترتیب نقش پیشگیری کننده و حتی درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسی است .

آرامش حاکم بر روح و روان و در نتیجه آن جسم اشخاص مذهبی ، در مقایسه با آشفتگی روانی و جسمی و اضطراب لامذهب ها از دیر باز مورد توجه پزشکان بوده است . به این ترتیب در بعد پیشگیری از اضطراب و برای آرامش دائمی جسم و روان
“ نماز ” نقش خارق العاده ای را ایفا می کند . از طرفی در بعد درمان بیماران مبتلا به اضطراب ، امروز علاوه بر درمانهای دارویی ، از روش های چون آموزش انبساط آرامش عضلانی و همچنین تلقین بوسیله هیپنوتیزم نیز استفاده می شود .

تنها در مورد اضطراب ، بد نیست به این نکته اشاره کنیم که شخص نمازگزار با ایمان به قدرت لا یتناهی پروردگاری که در مقابلش کرنش می کند ، خود را در مقابل هر عاملی که قصد به خطر انداختن و ترساندن ( و در نتیجه مضطرب ساختن ) او را داشته باشد ایمن می یابد و ضمن تکرار باور اعتقادی خود طی نمازهایی پنجگانه یومیه این ایمنی همه جانبه را ، به روان خود تلقین می کند و سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود ملکه می سازد .

در راستای این موضوع تحقیقات علمی در برخی کشورهای مسلمان نشان می دهد که بیماران مضطربی که در کنار درمانهای رایج ضد اضطراب ، به خواندن نماز و قرآن و حتی احادیث نبوی تحریک شده اند (4) از درجه درمان به مراتب بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند.

بررسی اثر بخشی نماز در ارتقای بهداشت روان خانواده ها:

طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت، حالت تندرستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است و نه صرفاً فقدان ضعف یا بیماری. از دیدگاه الگوی زیستی، روانی و اجتماعی سلامت چیزی است که فرد از طریق توجه به نیازهای زیست شناختی، روحی، روانی و اجتماعی آن را به دست می آورد. امروزه بر همگان روشن است که تأمین نیازهای روانی و عاطفی در گرو معنویت و دین نهفته است. انسان ها به آرامش و سلامت روانی نیاز دارند، زیرا در سایه آرامش می توانند به رشد و کمال، اهداف عالی و سجایای اخلاقی برسند. از سویی دیگر، سلامت روانی در گرو جلوگیری از علل و عوامل شرایط تنش زا نهفته است. به یقین می توان گفت آرامش روانی و عاطفی مهم ترین نیاز روزافزون همه انسان ها در گستره جهان است. زیرا غالب افراد در دنیای امروز به ویژه در غرب از ناامنی روانی، اضطراب و افسردگی رنج می برند و اگر انسان در پی درمان واقعی خویش است باید خودفریبی نکرده و در پی راه حل های بیهوده نباشد. اگر به ریشه های بیماری های روانی جامعه دقت کنیم، به یکی از علل آن یعنی ضعیف بودن ارتباط انسان ها با خدا می رسیم.    

اکنون دیدگاه «زیستی، روانی و اجتماعی» دیدگاه نظری برجسته ای است که فرض اساسی آن تأثیر متقابل عوامل زیست شناختی، روان شناختی، معنوی و اجتماعی در تعیین سلامت و بیماری است. این الگو، محور زمینه روبه رشد روان شناسی سلامت و دین است که بر مراقبت از سلامت با تأکید بر انجام فرایض دینی نظیر نماز و ارتقای آن تمرکز کرده است.

اجرای عوامل و فرایض دینی از جمله نماز علاوه بر این که احساسات معنوی انسان را تحریک می کند موجب کاهش ناملایمات و ناراحتی های روزمره می شود. به طور کلی زمانی سطح سلامت در یک خانواده بالاو بهینه است که همه ابعاد سلامت یکپارچه اند و با هم کار می کنند. بدین ترتیب محیط شخصی (کار، خانواده و اجتماع) و ابعاد معنوی، جسمانی، هوشی و اجتماعی برای ایجاد تعادل، با یکدیگر هماهنگ می شوند.

نماز یک روش زندگی و سیره فراگیری است که اخلاق، ارزش ها و فضایل رفتاری را دربرمی گیرد. از این طریق است که فرد مؤمن به نماز با برون ریزی هیجانی خود و با تخلیه از همه ناپاکی ها و افکار منفی گام به سوی پالایش روانی خود برمی دارد. پالایش روانی یک نتیجه مشخص دارد و آن سلامت روحی و روانی فرد است. این جهت گیری معنوی می تواند آثار گسترده ای در وحدت دادن به شاکله خانواده داشته باشد.

نتایج تحقیقات فراوان نشان می دهد که انجام اعمال و فرایض دینی در کاهش تنش ها و تأملات روزمره و تأمین سلامت و بهداشت روانی افراد مؤثر است.

می دانیم هر انسانی با هر مسلکی در هنگام بروز مشکلات روزمره رابطه خود و خدا را تقویت می کند در مطالعه که از سوی پارگامنت انجام شد، نتایج نشان داد دین نقش مهمی در رویارویی با مشکلات روزمره دارد و می تواند اثرات بحران های شدید زندگی را تعدیل کند.  از نظر وی افراد متدین برای مقابله با مشکلات به خوبی از دین و فرایض دینی استفاده می کنند. پس مهمترین تأثیری که دین برای مقابله با مشکلات دارد، نقش آن در کاهش فشار روانی و تأمین سلامت روانی خانواده ها است.    امروزه بسیاری از
روان شناسان دریافته اند که دعا، نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، اضطراب، افسردگی، نگرانی، تشویق و ترس را که زمینه ساز بسیاری از بیماری هاست برطرف می کند: «الابذکر الله تطمئن القلوب».

کلمه نماز نشان می دهد که رابطه ای میان انسان و پروردگارش وجوددارد. وقوف خاشعانه و خاضعانه انسان در نماز، در برابر خداوند متعال به او نیرویی معنوی می بخشد که حس صفای روحی و آرامش قلبی، امنیت روانی وسلامت روانی را در او پدید می آورد.
    از آن جا که انسان در نماز با همه اعضای بدن و حواس خود متوجه خدا می شود و از همه اشتغالات و مشکلات زندگی روی
برمی گرداند. به هیچ چیز جز خدا و آیات قرآن که در نماز به زبان می آورد فکر نمی کند.

همین حالت روی گردانی کامل از مشکلات زندگی و نیندیشیدن به آن در میان نماز موجب آرامش روان و سلامت روانی می شود. توماس هاسلیوپ پزشک معروف هلندی در این باره می گوید: «مهم ترین جواب آرام بخش که من در طول سال های متمادی تجربه و مهارتم در مسائل روانی به آن پی بردم، همین نماز است. من به عنوان یک پزشک می گویم مهم ترین وسیله در آرامش روان که ضامن از بین بردن تنش ها و اضطراب ها و افسردگی های روزمره است و من تا کنون شناخته ام نماز است.»

حالت تمدد اعصاب و آرامش روانی ناشی از نماز انسان را از اضطراب و افسردگی که بیماران روانی همواره از آن رنج می برند رها می کند. زیرا چنین حالت هایی عموماً تا مدتی پس ازنماز در انسان باقی می ماند و ادامه می یابد. تأثیر مهم نماز در کاهش اضطراب، افسردگی بیماران روانی و ایجاد سلامت روانی، شبیه تأثیر روان درمانی برخی از روان درمان گران معاصر برای درمان اضطراب و افسردگی بیماران روانی است. روان درمانگران معاصر از جمله ژوزف و لپه برای درمان اضطراب و افسردگی از روشی استفاده
می کنند که به (منع متقابل) معروف است و به نام درمان از طریق آرام سازی مشهور است.

در این روش درمان گر می کوشد میان موارد اضطراب انگیز و واکنش مخالف اضطراب یعنی همان حالت آرامش روان، رابطه ایجاد کند. تحقیقات متعدد روان شناسان نشان می دهد که حالت روانی انسان با آشکار کردن مشکلات در حضور یک دوست صمیمی یا درمان گر رو به بهبود می رود.

حال تصور کنید که همین انسان اگر مشکلات خود را با خدا بازگو کند و پس از نماز به مناجات با پروردگار و دعا به درگاه او طلب یاری بپردازد، حالت روانی او تا چه اندازه بهبود پیدا می کند. ملاحظه می شود که همان نتیجه ای که در یک روان درمانی مؤثر و موفق حاصل می شود، از نماز نیز به دست می آید، زیرا آن احساس امنیت و رهایی از اضطراب را که نماز در انسان ایجاد می کند، موجب آزاد شدن نیروی روانی او می شود که این آزادی ضامن ایجاد سلامت روان است. نیرویی که قبلاً در زنجیرهای اضطراب، نگرانی و افسردگی، مقید و زندانی بود.

در نتیجه انسان حالت نشاط و طراوت را در همه وجودش احساس می کند. همین رابطه معنوی انسان با پروردگار در طول نماز و دریافت نوعی فیض الهی یا بارقه روانی از خداوند متعال، موجب رهایی نیروهای معنوی مستقر در انسان می شود و عزمش را جزم، اراده اش را قوی و همتش را بلند می کند.و برای پذیرش علم و معرفت آماده تر و برای انجام کارهای بزرگ تواناتر می شود.
    پزشک فرانسوی، الکسیس کارل ثابت کرد نماز موجب سلامت و نشاط روانی و معنوی مشخصی در خانواده ها می شود و همین حالت است که احتمالاً منجر به شفای سریع برخی از بیماران در زیارتگاه ها و معابد می شود. سیرل بوت نظریه ویلیام جیمز را درباره تأثیر نماز مورد تأکید قرار داده و گفته است: (ما به واسطه نماز وارد انبار بزرگی از نشاط عقلانی و سلامت روانی می شویم که در شرایط عادی یارای وصول به آن نیست).

 


نظرات 1 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:47

تشکر
(F)

خواهش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد